میتونم بگم دقیقا چهار ماه شد.لجاجت را با لجاجت نباید جواب داد.این که چه شد موقتی کنار گذاشتمش بماند.اما دیدم این زندگی لجباز بی الکل و با الکل آنچنان تفاوتی ندارد.این هم یک امر مضر دیگر است که آدمی در آن اصرار به لجاجت دارد.گفتم تفاوتی ندارد ؟ بدون شک بی مایه هم نیست.آن هم برای جنسی مانند من.مگر گرمی مستی در کنار شعله های آتش چوب زردآلو ، در آن اتاق ساکت اما پر از نفیر آتش و ناله چوب به هنگام آن شب های سرد برایم همتا دارد ؟مگر بانگ سگ های صحرا شنیدنی تر نبود ؟ من مجنونم و دیگر همراه قطرات خون ذره ذره الکل را در رگ هایم حس میکنم.اصلا من به درک.این سیگارِ ملعونِ دوست داشتنی جفتش را میخواهد.شب نشینی ها و سایه بازی ها را سه نفره دوست دارد.نه ! دیگر حتی موقت هم ترکت نمی کنم ! در این چهار ماه هرچه لازم بود ثابت شد و من موفق شدم.
درباره این سایت